چگونه می توان هنرمندی ایرانی (ن)بود.

از همان نخستین روزهای ورود سنت‌های تصویرگری طبیعت‌گرا که از غرب به ایران وارد شدند تا همین امروز، مسأله‌ی هویت هنرمند ایرانی همچنان محل سؤال است. ورود این سنت‌ها بسیاری را واداشت تا نگاه طبیعت‌گرا به هنر را منتسب به غرب بدانند و کنار گذاشتن ده‌ها سنت هنری پیشین را که قرن‌ها در ایران سابقه داشت نهی کنند و آن را نشانی برای از دست رفتن هویت ملی و فرهنگی هنرمند ایرانی بدانند.

این موضوعِ هویت نه فقط در زمینه‌ی سنت‌های بصری که از جنبه‌های عمومی نیز در ایران و دیگر کشورها و فرهنگ‌های مشابه طرح و به‌ مثابه بحرانی ملی مورد توجه قرار گرفتند. یکی از راه‌هایی که هنرمندان در برابر این وضعیت در پیش گرفتند، استفاده از موتیف‌ها، نشانه‌ها و عناصری بود که به فرهنگ ملی یا فرهنگ‌های بومی می‌شد. نتیجه‌ی این رویکرد شکل‌گیری انواع جریانات هنری بود که بعدتر ذیل عنوان «نوسنت‌گرایی» خوانده شدند؛ تلفیقی نامتجانس از کنار هم قرار دادن دو شکل از نگاه که قرار بود بر روی کاغذ همدیگر را نفی کنند اما حالا در کنار هم نشسته بودند تا بنا به باور جدید «مفاهیم سنتی در قالبی جهانی» عرضه شوند.

این باور به شکل‌گیری جریاناتی در هنر ایران و دیگر کشورها منجر شد که امروزه جزئی از تاریخ هنر محسوب می‌شوند و هنوز هم در پی کشف راه‌های تازه هستند. موضوع نمایشگاه «چگونه می‌توان یک هنرمند ایرانی بود؟» به همین موضوع می‌پردازد که هنرمندان ایرانی چه راه‌هایی برای حل مسأله حفظ هویت ملی پیدا کردند.

حافظ روحانی

آثار

نمای چیدمان