الناز بندگی
یادداشت
تلاش علیه فراموشی
چشمهای بسته، دستهای روشنگر، چهرههایی ناپیدا و اندامهایی مستٲصل از آدمهایی ناشناس، غالباً تصاویری هستند که در آثار الناز بندگی به چشم میخورد. در این میان کودکان نقش بارزتری دارند و گاهی در نسبتی با زنان و مردان دیگر حاضر شدهاند. آنها عمدتاً موقعیتی نامتعارف را خاطرنشان می کنند. چنانچه بسته ماندن چشمها نه از روی آرمیدن و آسایش که انگار ندیدن واقعهای هولناک است. با این حال چشمانی که باز هستند نیز هراسانند. وهمآلود بودن تصاویر با حضور دستهای بزرگسال روایتی غریب از پدیدهای ناشناخته میسازد. به این ترتیب در آثار الناز بندگی با روایتهای گوناگونی از آدمها روبروایم که گویی در بازنمایی چهرهی کودکی ترسها و نگرانیهایشان را ابراز میکنند.
عکسها همچون بقایای انسانی، الهامبخش آثار اوست. درواقع الناز با سپری کردن زمانی طولانی لابلای عکسهایی از گذشته و انتخاب افرادی از آن میان و کنار هم قرار دادنشان روایتی تازه از گذشتهای رازآمیز میسازد. در این محدوده آدمها در تنگنای قاب تصویر به طور کامل حاضر نمیشوند و رویتپذیریشان به تمامی صورت نمیپذیرد. همین ویژگیِ بصری با کمترین تنوع رنگی و اغلب کاربرد زبان طراحانه به خاموشی و تاریک ماندن فضاسازیهای او کمک میکند تا در لایههایی مبهم آثارش را ارائه کند. او گاهی با استفاده از کاغذهای پوستیِ نازک روی تصویر طراحی شده به این عدم پیدایی دامن میزند. طلقهای تک رنگ را نیز برخی اوقات همچون مانعی برای آشکارگی به کار میبرد و گاهی دیگر برای ایجاد نوعی کیفیت بصریِ صریح در زمینه قرار میدهد.
در چیدمانهای الناز بندگی کاربست میلههای فلزیِ باریک روی تصاویر، بلند و کوتاه شدنشان، تعدادی در کنار هم و حتی وجود یک میله در بخشی از تصویر خصلتی تند و قطعی به اثر میبخشد. انگار که استفاده از این میلهها لحظهای خاص از وضعیتی نامتعارف را تشدید میکند. تیزیِ شئ یا در نقطهای از اندامها فرود آمده و یا در امتداد کادر تصویر حرکت کرده است تا محدودهای وسیعتر را در برگیرد. از این رو مضمون تصاویر با کنکاش در گذشته واقعیت تلخ امروز را بازگو میکند. درواقع آنچه امروز در حال وقوع است؛ دنبالهی ناکامیهای گذشته است.
Collage and Assemblage on Cardboard | 50x50cm | 2011
Print and Collage on Cardboard | 50 x 50 cm | 2013
Pencil on Paper | 24 x 17 cm | 2017
Pencil on Paper | 30 x 60 cm | 2019
Collage and Watercolor on Cardboard | 33x40cm | 2016
Pencil on canvas | 50 x 70 cm | 2022
oil on canvas | 80 x 80 cm | 2020
یک اثر یک تحلیل
تصویر دو مرد در حالیکه پیکر بیجانِ جوانی را شستوشو میدهند و بیتوجه به پیرامون خود مشغول کارشان هستند؛ تصویر ناکاملِ نیم تنهی انسان دیگری را میبینیم که دستان بستهاش را محکم به تن چسبانده است. روایت تصویر از وقوع رویدادی مهیب خبر میدهد بیآنکه از جزئیات آن مطلع شویم. دو کادر کوچک طراحی شده در کنار یکدیگر از بازگویی جامع واقعه باز میماند و در این نوعِ بیان انتخابی آگاهانه صورت پذیرفته تا پیوسته ابهام و سر بسته بودن روایت را حفظ کند. دو قاب سیاه و سفید کوچک در زمینهای زرد رنگ قرار گرفته و تمامی اثر از پیوستن دو رنگ زرد و سفید ایجاد شده است. هر یک از طراحیها با رویهای از ورق پلکسی گلاس پوشانده شده و در لایهی بالایی هر کدام میلههایی به تصویر اضافه شده است. میلههای باریک صیقل داده شده با رٲسی تیز و برنده روی تصویرِ دو مرد غسال موقعیت بغرنجِ رویداد را تشدید کرده و لحظهای ناگوار را خاطرنشان میسازد. آن میلهی بلند دیگر در نقطهای بالای اندام منقبض تا جایی در انتهای مساحت سفید رنگ امتداد یافته و همچون تیری زهرآلود آن لحظهی وقوع دردناک دیرینه را شدت بخشیده است. حد فاصل قرارگیریِ دو کادر تصویر، ورق شفاف دیگری به موازات بلندترین ضلع کادر طراحی به زمینهی زرد رنگ چسبانده شده و اینگونه سطح رنگیِ تیرهتری ایجاد کرده تا با کم کردن فاصلهی دو تصویر ارتباط معناییشان را گوشزد کند.
ما در اینجا با تصویر مرگ روبروایم و همراستای آن دستهای ناشناسی که انگار جانی را در آغوش کشیده تا رنج این تباهی را توامان در خویش فرو کشد. سکون مرگبار نیستی و تجربهی دردناک و پایدار آن درونمایهی اثری چیدمان شده است که همواره بازخوانیِ واقعیتی دراماتیک را یادآوری کند.
مهرنوش علی مددی
تابستان 1402