پابلو منچانته
یادداشت
اهمیت تصویر در نقاشیهای من مقولهای بسیار ذهنی است. شاید مانند روایت یا تقریباً بداهه به نظر برسد، اما همهی آنها شهودی هستند. شهودی که در تصویر برخی از آثار به ظاهرِ یک واقعیت اشاره میکند یا تجربه لامسه را میسازد و بازتابی تقریباً ملموس را القا میکند در برخی دیگر صرفاً به عنوان یک تمرین بیمعنی ارائه میشود که به نظر نمیرسد جایی در سالن (نمایشگاه) داشته باشد، اما از یک تمرین تصویری به تمرین فکری از سوی تماشاگر تبدیل میشود و در نهایت به معمایی حل شده میماند. معماری نقاشیهای من بخشی از تصور نهایی آن است. در آنها منابع تصویری به عنوان نقطه ویرگول در شعر و یا به عنوان خاطرات از هم گسیخته در ناخودآگاه تعریف میشوند و از آن تعریف، صفحات رنگی، سنتزهای کوچک، گیاهان، پرترهها، بزرگنماییها و رویکردهای فیگوراتیو شکل میگیرند.
یک انرژی بکرآشکار تقریباً در تمام قطعات زندگینامه من جریان دارد. حسی که گاهی آن را بدوی و گاهی روستایی توصیف میکنم. در هر صورت آیین، اجداد و نشاط درون من همیشه در نحوه انجام کارها بسیار به چشم میآید.
شیوه زندگی من روش نقاشی من را متمرکز کرده و به آن منتقل میکند. خارج از منابع مفهومی، آثار من به دنبال مستقل بودن و بیان خواستههای یک نقاش هستند. تصمیمات روزانه که تبدیل به اشتباهات روزانه میشوند و شکست و شروع دوباره را ایجاد میکنند.
پابلو منچانته