از خزان پاییز‌تر

چند سال پیش رابطه ای که 10 سال از عمرم را گرفت، پایان یافت. خانه را فروختیم و اسباب خانه به من رسید. هرگز نمی دانستم آن خانه و اسباب درونش که در خیالم اسکلت رابطه ما بود، در حقیقت صلیبی بود که ما را مصلوب کرده بود. 5 سال همه چیز را در زیرزمین خانه جدیدم انبار کردم. امروز جرات پیدا کردم که تمام بسته ها را باز کنم، با اره و چکش اشیایی که مرا به اسارت گرفته بودند از نو بسازم. امروز، دکوراسیون خانه را تغییر دادم.

آثار