چگونه می توان ایرانی (ن)بود؟

موضوع ایرانی بودن یا نبودن احتمالاً خیلی ساده به اوراق هویتی مربوط می‌شود که کلمه‌ی ایرانی را در مقابل واژه‌ی ملیت ثبت کرده. ایرانی بودن یا نبودن همین‌قدر بی‌معنی است؛ هویتی که به زادگاه ما مرتبط است، به کشوری با نقشه‌ای گربه‌ای شکل در این میانه‌ی پرآشوب جغرافیایی در غرب آسیا. با این‌حال مسأله‌ی ایرانی بودن یا نبودن انگار هر به چندی در ذهن بسیاری از ساکنین این کشور یا آن‌ها که ترک‌اش کردند جرقه می‌زند و پرسش از مفهوم آن دوباره طرح می‌شود؛ چه در آن هنگام که جشنی ملی احساساتی‌مان می‌کند و چه آن هنگام که بحرانی اجتماعی یا اندوهی عمومی گریبان‌مان را می‌گیرد. انگار که آن عنوانی که در اوراق هویتی مقابل ملیت‌مان ثبت‌ شده باید واجد معانی فراتر از تنها یک عنوان باشد. آن‌گاه است که یا رجوع به گذشته‌ی تاریخی که معمولاً پرشکوه خوانده می‌شود، به مدد می‌آید یا بر ترازو نهادن فرهنگ و ادبیات و نظائر آن یا بر زبان آوردن جمله‌های کلی در وصف آن‌چه ایرانی می‌خوانیم.
نمایشگاه کنونی کوشش کسانی است که در قالب‌های گوناگون در جستجوی درک آن چیزی بودند که هویت ملی خوانده می‌شود؛ با تمامی تضادها و تعارض‌هایی که در خود دارد.

حافظ روحانی

آثار

نمای چیدمان