کنشگری هنری: چرا؟
گاهی از ما می پرسند «کنشگری هنری (آرت اکتیویسم) کلا چیست؟» و «تفاوت بین کنشگری هنری و کنشگری عادی چیست؟» یا «چرا باید از کنشگری هنری در کمپینم استفاده کنم؟»
آنچه در ادامه مطالعه می کنید شاید بتواند پاسخگوی بخی از این سوالات باشد.
چرا باید به کنشگری هنری بپردازیم: نه دلیل
1: کنشگری هنری آغازگر تاثیر و تاثیرگذار است.
کنشگری هنری رویکردی پویاست که قدرت خلاقیت را با هنر ترکیب می کند تا از طریق برنامه ریزی استراتژیک مورد لزوم برای کنشگری مدنی ما را از لحاظ عاطفی تحت تاثیر قرار داده و منجر به تغییرات اجتماعی شود.
هنر و کنشگری در جهان دو کاربرد متفاوت دارند. کنشگری، همانگونه که از عنوانش بر می آید، عبارت است از فعالیت به چالش کشیدن و تغییر روابط قدرت. راه های زیادی برای کنشگری و کنشگر بودن وجود دارد، اما عنصر مشترک فعالیتی است که یک هدف قابل تشخیص را نشانه گرفته باشد. به عبارت ساده، هدف کنشگری اقدام کردن برای ایجاد تاثیر است.
از سوی دیگر هنر، تلاش نمی کند چنین هدف واضحی داشته باشد. اینکه بگویم هنر بر له یا علیه کیست کار دشواری محسوب میشود؛ و ارزش آن معمولا در ارائه دیدگاه ها و راه های جدیدی برای تصور جهان مان نهفته است. این تاثیرگذاری ضمنی و اندازه گیری آن معمولا دشوار است، پیام های ارسالی یک اثر هنری نیز در بسیاری از موارد سردرگم کننده یا برای افراد مختلف متفاوت است. به عبارت ساده در این مورد هم، هنر بیانی است تاثیرگذار.
در نظر اول شاید این دو متفاوت باشند چرا که کنشگری با جهان مادی سر و کار دارد و هنر قلب، روح و بدن انسان ها را تکان می دهد. اما در حقیقت آنها مکمل یکدیگر محسوب می شوند.
2: کنشگری هنری در چشم انداز معاصر شکوفا می شود.
اولین قاون جنگ های چریکی این است که قلمرو خود را بشناسید و از آن به نفع خود استفاده کنید. امروزه این به معنای مطالعه نقشه کوه های کوبا و جنگل های ویتنام نیست. قلمرو سیاسی جدید ما چشم اندازی متشکل از نشانه ها و سمبل ها، داستان ها و نمایش هاست. برای بهره گیری مناسب از بستر فرهنگی آن باید به مشاهده و تحلیل پرداخته و خلاقانه پاسخ بدهیم. کنشگر هنری همین پاسخ خلاقانه و حاصل رویکردهای جهان معاصر است.
3: کنشگری هنری در طی تاریخ مورد استفاده قرار گرفته است.
در حالیکه کنشگری هنری بسیار مناسب فضای معاصر است اما در طی تاریخ تاثیرگذارترین عاملان اجتماعی از هنر در کمپین های خود برای ایجاد تغییر اجتماعی استفاده کرده اند و با ترکیب رویکردهای زیبایی شناسانه برای ارائه دیدگاه های انتقادی در مورد جهان به شکلی که هست و تصور جهان به شکلی که باید باشد از آن بهره بردند. به عنوان مثال طی درگیری ها پیرامون حقوق مدنی سیاهپوستان آمریکایی در ایالات متحده، کنشگران بر اساس داستان ها و ترانه ها و همچنین فرهنگ مذهبی سیاهپوستان فعالیت کرده و نمایش هایی برای بازسازی لحظه امتناع رزا پارکس از دادن جای خود در اتوبوس به یک سفیدپوست و مبارزه او با تبعیض نژادی را اجرا کردند.
از بهره بردن از داستان های پندآمیز توسط مسیح برای درگیر کردن مخاطبان تا نمایش «دموکراسی این شکلی است» در میادین معروف جهان در سال 2011، فعالیت کنشگرانه به شکل هنری منجر به تاثیرگذاری بیشتر آن می شود. بسیاری از کنشگران از این مسئله آگاهی ذاتی دارند، با استفاده از هنر «کنشگری هنری» آنچه بخشی از هنر مردمی محسوب می شود را جدا کرده و به یک گرایش تعریف شده تبدیلش می کنیم – و از این طریق توجه و تحقیقی که بدان نیاز دارد را نیز میسر می سازیم.
4: کنشگری هنری منجر به آغاز گفت و گو می شود.
هنر و کنشگری اغلب تابع پیش داروی هاست – و برای بسیاری این پیش داوری ها متاسفانه منفی هستند. کنشگری هنری، نوعی از کنشگری است که شباهتی به کنشگری ندارد و هنری است که به هنر شبیه نیست.
ظرفیت و توانایی کنشگری هنری برای شگفت زده کردن ما – برای ظاهر شدن در مکان های دور از انتظار (مکان هایی غیر گالری) و یا گرفتن شکل های ناآشنا به خود (به عنوان مثال به دور از راهپیمایی های اعتراضی) فرصتی را فراهم می کند تا براشت مردم از هنر و اعتراض و ایده های از پیش ساخته شان در مورد پیامی که قصد انتقالش را داریم تغییر کند.
کنشگری هنری فرصتی برای گذر از از ایده های تثبیت شده سیاسی و ایده آل های اخلاقی و بازنگری در نقشه الگوهای ادراکی را فراهم می کند. شگفتی در لحظه ای رخ می دهد که قلب ها و ذهن ها تحت تاثیر قرار میگیرند و هر دو متحول می شوند.
5: کنشگری هنری در دسترس است.
«من سیاسی نیستم.» عبارتی است که که از بسیاری می شنویم با این حال، انسان ها اکثرا خود را از طریق نوعی از خلاقیت بیان می کنند. آخر هفته ها به مهمانی می رویم و می رقصیم، آواز می خوانیم، با دوستان مان پانتومیم بازی می کنیم، برای رسانه های اجتماعی مان محتوا تولید می کنیم، دوچرخه مان را تزئین می کنیم، در حاشیه دفترچه یادداشت مان نقاشی های کوچک می کشیم، گلدوزی می کنیم و یا حتی در حال آماده کردن شام هستیم. در حالیکه برای وکیل شدن (یا حتی فهمیدن قانون)، تحلیل سیاسی یا لابی گری دولتی باید سال ها مطالعه کنیم و درس بخوانیم، خلاقیت مهارتی است که همه ما در اختیار داریم و می توانیم برای ایجاد تغییرات استفاده از آن را یاد بگیریم.
در حقیقت، فعالیت های فرهنگی خلاق و بیان هنری در اختیار کسانی قرار دارد که بیش از همه از هسته اصلی سیاست، قانون و آموزش رسمی دور مانده یا رانده شده اند – جوانان، فقرا، رنگین پوستان، مهاجران. کنشگری هنری در خدمت آین افراد است.
6: کنشگری هنری فرهنگ خلاقیت را تحریک و تشویق می کند.
هر کاری فوت و فن مختص به خود را دارد که این شامل کنشگری هنری نیز می شود. در کنشگری هنری فوت و فن کار همان چیزی است که نوآوری را از روزمرگی، عمل باشکوه را از عمل بیهوده، جدا می کند. خلاقیت برای سازمان دهی خوب یک نیاز اساسی است. خلاقیت، کنشگر را قادر به تصور کردن تاکتیک ها، استراتژی ها و اهداف جدید می کند تا کمپین خود را سرزنده نگاه داشته و تاثیرگزارتر باشد. روزگاری بود که راهپیمایی های اعتراضی و انبوه جمعیت نوعی نوآوری قدرتمند محسوب می شد، امروزه این موارد کارهای رایجی محسوب می شوند. میلیون ها نفر در اعتراض به جنگ آمریکا و عراق در ایالات متحده راهپیمایی کردند، اما احساسات جمعی وقتی تحت تاثیر قرار گرفت که مادر یکی از سربازان کشته شده جلوی خانه تابستنی رئیس جمهور به شکل تکلن دهنده اردو زد. اینیک کنشگری هنری بود.
البته کنشگری هنری چیزی ورای تاکتیک های خلاقانه است – کنشگری هنری مشوق و تحریک کننده فرهنگ خلاقیتی است که از تاکتیک ها تا اهداف و برنامه ریزی کلی یک کمپین ادامه می یابد. کنشگری هنری، با عمل بر اساس فرایندهای خلاقانه آشنا در هنر و طراحی، تبادل ایده، طراحی های سریع، رویکدرهای متعدد، پروتوتایپ سازی سریع و روحیه کار تیمی را تشویق می کند – و در عین حال به تقویت ریسک پذیری و پذیرش شکست را نیز می پردازد. از آنجا که به عنوان یک رویکرد هنری با این نوع از کنش برخورد می کنیم، احتمال مدنظر قرار دادن راه حل های متعدد برای یک مشکل و راه های جدید برای تحقق اهداف مان را بیشتر می کند. ما که از آزادی کافی برای تجربه برخورداریم می توانیم مشکلاتی را که قصد حل شان را نداشتیم از سر راه برداریم و خارج از چهارچوب های سیاسی رایج، احتمالات جدیدی را بری تفسیر و اقدام فراهم کنیم.
کنشگری هنری، به عنوان نوعی هنر، تا ابد در حال انجام کارهای متعدد و خلق واکنش های غیر برنامه ریزی شده است.
7: کنشگری مدنی به مردم و سازمان ها انرژی می دهد.
اهمیت دادن به جهان کار دشواری است. ما چشمان مان را رو به چیزهایی باز می کنیم که سایر مردم همه تلاش شان را برای نادیده گرفتن آن انجام می دهند و ما در تلاش مان به صورت پیوسته در برابر نیروهایی مبارزه می کنیم که از ما بزرگتر و قدرتمندتر هستند: پیش داوری هایی به قدمت تاریخ، نهادهای ریشه دار، مختافینی که بودجه بسیاری در اختیار دارند. به عنوان یک کنشگر به سادگی می توانیم طی روند «درگیری ها» که محور اصلی زندگی مان قرار میگیرند، فرسوده شویم. به عنوان یک هنرمند عصبی شدن از این موضوع که اثر خلاقانه مان تاثیر کمی بر مسائل مهم پیرامون مان دارد، بسیار آسان است. کنشگری هنری راهی است برای ارتباط با هنرمند درون هر کنشگر و کنشگر دورن هر هنرمند، ارتباطاتی ارزشمند که باعث می شود کنشگری هنری بیش از اینکه در روند پردازش، بازسازی و انرژی گرفتن زندگی مان به فداکاری و احساس گناه بپردازد، منجر به شادی و لذت شود.
افرادی که انرژی خود را بازیافته اند منجر به احیای مبارزه ای می شوند که در آن شرکت جسته بودند. به این ترتیب، کنشگری هنری شکلی از مراقب از خود سازمان یافته است. هدف و روند کنشگری هنری می تواند منجر به جان گرفتن سازمان های فرهنگی و مدنی «مرده» نظیر موزه ها، گالری ها و ان. جی. او. ها از درون به بیرون می شود – اما در عین حال تاثیر بیرون به درون نیز دارد: خلاقیت واگیردار است. هرچقدذ که کنشگری هنری برای کسانی که انجامش می دهند لذت بخش است، برای کسانی که در محیط بیرونی حضور داشته و آن را تجربه می کنند نیز هیجان انگیز است.
کنشگری هنری تنها به تکثیر خلاقیت محدود نمی شود. پتیشن ها همچنان به امضای افراد نیلز دارند و راهپیمایی ها و لابی های سیاسی باید برنامه ریزی شوند. اما وارد کردن خلاقیت در ماهیت هنر منجر به تحمل پذیر شدن فرایند کارهای خسته کننده شده و افراد را مدت زمان بیشتری به یک هدف متعهد نگاه می دارد.
8: کنشگری هنری به دنبال ایجاد تغییر در طولانی مدت است.
خلق و حفظ تغییرات پایدار نیازمند تغییر ارزش ها، باورها و الگوهای رفتاری است، یعنی : تغییر فرهنگی. در حالیکه تغییر قوانین و سیاست ها نیازی ضروری است، اگر مردم ارزش هایی که در پس قوانین و سیاست ها وجود دارد را نهادینه نکرده باشند نه کسی از قوانین پیروی می کند و نه سیاستی اعمال خواهد شد. و در حالیکه راهپیمایی ها، گردهم آیی ها و اعتراضات مهم اند، اگر مسائل برای افراد معنا نداشته باشند، تاثیر پایداری نخواهند داشت.
فرهنگ بنیان های سیاست ها را شکل می دهد. فرهنگ باعث شکل گیری برداشت های ما از مفهوم چیزی که مطلوب یا نامطلوب است، ممکن یا غیرممکن است، می شود. فرهنگ ما را می سازد، و ما نیز فرهنگ را، و فرهنگ بنیان مواد خام اولیه کنشگری هنری را شکل می دهد.
کنشگری هنری از فرهنگ تغذیه می کند، تا فرهنگ بسازد، تا بر فرهنگ تاثیر بگذارد. یک کنشگر هنری ممکن است تصویری را خلق کند که باعث تفکر مجدد مردم در مورد نحوه نگریستن ما به واقعیت شده یا پرفرمنسی را اجرا کند که ازش ها و نهادهای «نرمال» جامعه را زیر سوال می برد یا جهان مصنوعی خلق می کند که دنیای بهتر را به نمایش می گذارد. در هر یک از این موارد، به توسعه و کند و کاو آنچه ما نرمال، ممکن یا حتی قابل درک در نظر میگیریم، پرداخته شده است. هرچه کنشگری هنری موفقیت آمیزتر باشد، تغییرات فرهنگی به روش های کم رنگ و پر رنگ، عمیق تر خواهد بود.
شکل دادن به رویاهای مان آسان نیست، چرا که ایده های ما در مورد آنچه ممکن است توسط فرهنگ جهانی که قصد تغییرش را داریم، شکل میگیرد. اما همانگونه که آدور لورد می گوید «شعر راهی است برای نام نهادن بر آنچه نامی ندارد، تا بتوانیم در موردش بیندیشیم.» هنر نیز ابزاری است که به وسیله آن آنچه قابل تصور نیست را تصور می کنیم، کنشگری هنری ابزاری است که می تواند این تصور را به عنوان یک امکان ارائه کند. کنشگری هنری از طریق صدا و تصویر و حرکت می تواند تصویری از آنچه می تواند در آینده محقق شود را شکل داده و آن را در هر همان لحظه و مکان به دیگران منتقل کند. هنر به ما چشم انداز می دهد. کنشگری به ما کمک می کند تا مسیر رسیدن له آنجا را بیابیم.
9: کنشگری هنری صلح آمیز و تشویق کننده است.
در انتها اینکه کنشگری هنری، به عنوان یک رویکرد فرهنگی، ذاتا عاری از خشونت است. هرچند گروه های از روش های خلاقانه در راستای اهداف خوشنت آمیز بهره برده اند (که حزب نازی شناخته شده ترین مورد آن است)، اما خود این تاکتیک همچنان عاری از خشونت است. کنشگری هنری قلب ها و ذهن ها را هدف میگیرد و نه بدن ها و ساختمان ها را. هدف مجبور کردن افراد به همراهی نیست، کاری که هنر هرگز توانایی آن را ندارد، بلکه نیت ترغیب افراد از طریق خلق تجارب تکان دهنده ای است که افراد را به زیر سوال بردن شکل کنونی جهان، تصور جهانی که می تواند وجود داشته باشد و ملحق شدن به یکدیگر برای خلق این جهان جدید و واقعی است. کنشگری هنری قدرتی تاثیربخش و تاثیرگذار است.
بریتان خبات، رزمنده ی 20 ساله از درک، سوریه. او چهار سال پیش برای محافظت از میهن خود و پایان دادن به سرکوب زنان به YPJ پیوست.
نیوشا توکلیان برای TIME