امیر شلمانی
نقاشیها و طراحیهای امیر شلمانی اغلب با به تصویر کشیدن فیگورها، ارجاع به نوعی شناخت و درک انسانی دارد. او حتی در انتخاب ابژههای شناسا و به نمایش درآوردن آنها نیز از خصلتی انداموار تبعیت میکند تا عاملیت این نسبت را مورد واکاوی قرار دهد. بدنها در آثار امیر فعال و پر تنش هستند. او در نمایش بدنها با تٲکید بر جزئیات و گوشههایی برجسته در جستوجوی مفهومی از هویت بوده تا آشکارا التهاب تن را با تٲثیر از تجربهی زیسته و بازتاب رنجهای جمعی بازنمایی کند.
یادداشت
جهان طراحیها و نقاشیهای امیر شلمانی شامل بازنماییِ پیکرههایی است که رنج و خشونتی برآمده از تن را نشان میدهند. اغلب برجستهنماییِ بخشی از بدن بیآنکه فاعلی شناسنده را دربرگیرد، دارای زخم و جراحتی عمیق است که کالبد انسانی را از فرم طبیعیاش دور کرده است. باوجود تجربهی تحدید کنندهی پیکرها، بدنها فعال و کنشگرند. در طراحی آنها اغلب اوقات سطوح و نوارهایی سرخ رنگ بدن را از زمینهی سیاه و سفید جدا کرده تا نمایش این تضادِ رنگی، تداعیگر شکاف و خراشها باشد. در نقاشیِ بدنها این جسم توپُر با طیفی از رنگهای گرم از بستر تیرهرنگ خود فاصله میگیرد تا اهمیت کنشگرایانهاش را شدت ببخشد. نقاش آگاهانه از تنوع رنگی پرهیز میکند و در عرصهای محدود از این امکان بهره میبرد. به این ترتیب تصویر حاصل از کارهای شلمانی پیش از آنکه به زبانی نمادین از نورهای رنگی متوسل باشد، به طرحوارههایی انسانمٱبانه روی میآورد. از این رو در تجربههایی طراحانه متاثر از برج بلند آزادی (شهیاد سابق) نیز، او نمای این سازه را از فرم آشنایش مورد پالایش قرار داده و ساختمان ایستا و ستبر برج را در طی فرآیندی انداموار به چرخش درمیآورد. تا جاییکه از تصویر سازه عنصری آشنا به جا نمیماند و طراحیها به اجزایی خُرد و انتزاعی مبدل میگردد. همچنین نقاشیهای ملهم از سازهی برج در گسترهای وسیع در دو سر طیف تاریک و روشن، تصویری مبهم و اسرارآمیز میسازد تا با اتکا به ماهیت آزادی به مثابهی الگویی برای ادراک و تخیل عمل کند.
بدنها در آثار امیر شلمانی غالباً با شناخت از آناتومی بدن مردانه ظاهر میشوند و گاهی با زدودن این ویژگیها، هویتی فراجنسیتی مییابند. با این حال او تلاش دارد با استعارهی بدن، نوعی واکنش به پدیدههای تلخ اجتماعی را مورد بازخوانی قرار دهد. بدنها اینجا نه به مانند اُبژهای جنسی رفتار میکنند و نه تحت سلطهی قراردادهای منتج از نهادهای اجتماعی حاضر میشوند؛ بلکه آنها نمایشگر بدن زیستهای هستند که در مواجهه با وقایع هربار این تجربهی تنانه را واکاوی میکنند تا از این رهگذر به شناختی ژرفنگر در نسبت میان انسان و جامعهاش دست بیابند.
Pastel and Charcoal on Paper | 34.5×24 cm | 2023
Pastel and Charcoal on Paper | 65 x 49 cm | 2022
Mixde Media on Canvas | 130×190 cm | 2021
Pencil on Paper | 10×16 cm | 2016
Markers on Paper | 25 x 29 cm | 2017
Oil on Canvas | 30 x 40 cm | 2013
یک اثر یک تحلیل
پیکری برهنه، بدون سَر، نشسته رو به تاریکی و پشت به بیننده آنچه را بازنمایی میکند؛ بدن آسیب دیدهای است با خطوطی مورب از رَد تازیانه. نور تابیده بر پیکره، رنج شکنجه شدن را با تیرگیِ متورم در قسمت عمدهای بر کتف و کمر سوژه نشانه میرود. بدن اما ستبر و مقاوم است. با وجود درد و سوزشی که بیرحمانه بر بدن وارد شده، او همچنان استوار و محکم مانده تا راویِ تصویر خشونت باشد. شانههای پهن و برجستگیهای عضلانی، بدنی مردانه و جوان را تداعی میکند. تنِ جراحت دیده مشابه اندامهای زیبا و ورزیدهی عصر کلاسیک به نظر میرسد؛ همانقدر سترده و متناسب. اندامهایی که همواره برای به تصویر کشیده شدن قهرمانان و پیروزمندان تاریخ به گونهای طراحی میشد که هر زشتی و نقصان را پنهان نگه دارد. گویی در نقاشیِ این بدن زیبایی است که مورد ستم قرار گرفته تا به این تضاد بیانگر سرشتی پایدار و پویا ببخشد. خونِ گرم جاری شده زیر پوستِ تن دال بر نهادی غلیانگر است و بیننده را تنها در مواجهه با قسمتی از بدن به درکی از تمامیِ یک هستی تحت ظلم رهنمون میسازد.
نقاشی به شکلی آشکار ستیزِ رابطهی قدرت را بازگو میکند. آنچه که از رفتار غیرانسانی و پرخاشگرایانهی بشر ابراز میشود تا سلطه بر دیگری را اَبزار خود نماید. از این رو بدنی که سوژهی نقاشی واقع شده بیآنکه کیستیاش را برملا سازد، به هویت ناشناختهی بیشمار انسان آزار دیده تٲکید میورزد. به این ترتیب او آگاهانه از بینندهی خود روی برمیگرداند تا از کالبدی که مورد هجوم قرار گرفته یادمانی زیبا و زنده بسازد به یاد تمامی شکنجهشدگان تاریخ.
مهرنوش علی مددی
تابستان 1402
Oil on Canvas | 30 X 40 cm | 2022